معنی بیوک آدا
حل جدول
لغت نامه دهخدا
بیوک. [ب ُ] (اِ) بمعنی عروس، امروز هم درمازندران متداول است، چنانکه زن نوشوی کرده را گاهی بیوک ِ آقا و گاه عروس آقا گویند. (یادداشت مؤلف).
- نوبیوک، نوعروس:
بس عزیزم بس گرامی سال و ماه
اندرین خانه بسان نوبیوک.
رودکی.
|| (ترکی، اِ) کلمه ٔ ترکی است بمعنی بزرگ و مجازاً رئیس و کدخدا وریش سفید. (یادداشت مؤلف):
ای بیوک ابه و کیخای ده
دبه آوردم بیا روغن بده.
مولوی.
بیوک آرایی
بیوک آرایی. [ب ُ] (حامص مرکب) عروس آرایی. مشاطگی.
بیوک آرا
بیوک آرا. [ب ُ] (نف مرکب) مشاطه. عروس آرا. (یادداشت مؤلف).
بیوک آرای
بیوک آرای. [ب ُ] (نف مرکب) عروس آرای. مشاطه. (یادداشت مؤلف).
کوچه بیوک
کوچه بیوک. [چ ِب ُ] (اِخ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان یزد است و 1972 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
نام های ایرانی
دخترانه، پاداش مینوی، فرشته توانگری
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی بزرگ (صفت اسم) بزرگ مهتر.
فرهنگ معین
(بُ) [تر.] (ص. اِ.) بزرگ، مهتر.
فرهنگ عمید
بیوگ
معادل ابجد
44